من امشب آه می کارم
غمی سنگین میان سینه ام دارم
من امشب بی تو می مانم
من امشب از تو می نالم
سوالی از تو من دارم
چرا اینگونه بیتابم ؟
مگر با ما تو بد کردی ؟
یا خطایی در وفا کردی ؟
من ان دم که نیازم را
به چشمان تو میگفتم
غروری در درونت بود
که من آن را نمیدیدم
نگاهم را دمی ای گل
لب سرخ تو میدزدید
به چشمانت نظر کردم
دمی دیدم که میخندید
چنان مست تو می گشتم
که یک دم سینه می لرزید
نگاهی چون غزل داری
تو دردی در دلت داری
.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.
دم آخر که میرفتی
نگاهت اعترافی کرد
قسم خوردی که می آیی
قسم خوردی که می مانی
ولی من تلخ می گویم
غروری در درون داری
(Y (1
جای شما در میان اعضای حرفه ای سایت حرفه ای ترین جامعه مجازی ایرانی ها خالی ست...
سلام ...
وبلاگ شما هم زیبا و عاشقانست ...ممنونم که به من سرزدید ...
غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بیای بجنبی ژیرت می کنه ...
سلام
خوبی؟
ورودت رابه بلاگ اسکای تبریک میگم
و همچنین وبلاگ جدیدت را
موفق باشی مثل همیشه
آپ های جدیدت هم بسیار زیباست
امیدوارم شاد و پیروز باشی
راستی من آپم منتظرتم
سلام اقا یاشار
ممنونم سر زدید انشالله که این وبلاگتون هم بازدید کننده خوبی داشته باشه وما هم از نوشته هاتون استفاده کنیم
شعرتون هم زیبا بود و حرفای قشنگی داشت
موفق باشید
سلام خوبید؟
مرسی از حضورت در دفتر عشق
انشالله در این وب لاگ هم موفق باشید
یا حق