.. اوینار ..

آنچه از درونم می گذرد

.. اوینار ..

آنچه از درونم می گذرد

ناله ناکامی *

برو ای ترک که ترک توی ستمگر کردم

حیف از آن عمر که پای تو سر کردم

عهدو پیمان تو با ماو وفا با دگران

ساده دل من که قسم های تو باور کردم

به خدا کافر اگر بود به رهم آمده بود

زآن همه ناله که من پیشه تو کافر کردم

تو شدی همسر اغیارو من از یارو دیار

گشتم آوارهو ترک سرو همسر کردم

زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی

که من از خارو خس بادیه بستر کردم

درو دیوار به حال دل من زار گریست

هر کجا ناله ناکامی خود سر کردم

در غمت  داغ پدر دیدم و چون درر یتیم

اشک ریزان هوس دامن مادر کردم

اشک از آویزهی گوش تو حکایت میکرد

پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم

پس از این گوش فلک نشنود افغان کسی

که من این گوش به فریادو فغان کر کردم

ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در

دیده حلقه صفت دوخته به در کردم

شهریارا به جفا کرد چو خاکم پا مال

آنکه من خاک رهش را به سر افسر کردم

بحجت تبریزی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد