.. اوینار ..

آنچه از درونم می گذرد

.. اوینار ..

آنچه از درونم می گذرد

سوگند عشق

 به نام او  

دروغ

مثل همه چیزایی که ازت دیدم این هم دروغه

این هم مثل همه حرفات دروغه

نمیدونم شاید گناه کردیم  که دوست داشتیم و سوگند خوردیم که دوست خواهیم داشت

تو سوگندتو شکستی  ولی دوباره سوگند میخورم که هرگز سوگندم را نشکنم

نیدونم شاید گناه باشد که یکی دیگر را دوست داشته باشم

سوگند عشق مقدس است چه بدانی وچه ندانی

یک روزی خواهد رسید که تمام عشق ها به پایان میرسند

ولی تو هرگز فراموش نکن که سوگند عشق مقدس است

نه قانون عشق را میتوان از سر نوشت

ونه کسی که عاشق هست حال وحوصله تجدید قانون را دارد

عشق پایان می یابد وفقط دو چیز از آن باقی میماند

کسی که ترک شده است وکسی که ترک کرده است

کسی که ترک کرده است به زودی یکی را برای خود پیدا میکند وسوگندش را فرا موش میکند

ولی کسی که ترک شده است درون هزاران چرا غرق میشود وهرگز سوگندش را نمیشکند

اگر عشق را درک نمی کنی هرگز به سراغش نرو حتی برای امتحان

عشق انسان را میسوزاند تا جایی که حتی خاکسترش هم بر جای نماند

وجودت همیشه پر از آتش میشود و شعله خواهد کشید به اندامت

هم از سوختنت فریاد خواهی کشید و هم از بوی یار که همیشه در یادت هست

کسی که ترک کرده است یک روز پشیمان بر خواهد گشت

او خواهد گفت : کسی را پیدا نکرده ام که مثل تو دوستم داشته باشد

مشکلی دارم که هیچکس درمانش را ندارد

وهیچکس نمی خواند دستوری را که عشق بر چشمانم نوشته است.

می دانی که آن چشم ها یک بار با نگاهی جانت را گرفته اند

بیچاره درونت آتش خواهد گرفت

میمیری در راه رسیدن به همان چشم ها خواهی مرد

ولی دوباره دلت میخواهد که برایش جانت را فدا کنی

واگر دوباره تنهایت بگذارد تو هم دوباره مجنون میشوی

به خودت می گویی او یک دروغ است

ولی درونت دیوانه وار او را میخواند

اما اینبار او یکی دیگر را دوست دارد

اینبار میدانی که این عشق دیگر ارزشی ندارد چه دوست داشته باشد وچه دوست نداشته باشد

آری سوگند عشق اینگونه است

این سوگند انسان را لقدمال میکند

کسیکه ترک کرده همیشه به سویی میرود که عاشق به آن سو نمیرود

ولی هرگز فراموش نکن که سوگند عشق مقدس است

چه بدانی چه نه. 

 

SOOGAND