.. اوینار ..

آنچه از درونم می گذرد

.. اوینار ..

آنچه از درونم می گذرد

گنجشگ با خدا *


روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد.
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفت ه بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی! اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت ...
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد

عشق یعنی *

عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار آویختن

 عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن

 عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی انتظار و انتظار

 عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی دیده بر در دوختن

 عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی لحظه های التهاب

 عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی سوز نی ، آه شبان

 عشق یعنی معنی رنگین کمان

غم یار *

ای غنچه خندان چرا خون در دل ما می کنی

خاری به خود می بندی و ما را زسر وامی کنی

ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را

با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا می کنی

آتش پری از تیشه ات امشب مگر ای کوه کن

از دست شیرین درد دل با سنگ خارا میکنی

با چون من نازک خیال ابرو کشیدن از ملال

زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا میکنی

امروز ما بیچارگان امید فرداییش نیست

این دانی و با ما هنوز امروزو فردا می کنی

دیدم به اتش بازیت شوق تماشایی به سر

آتش زدم در خود بیا گر خود تماشا میکنی

آه سحر گاه تورا ای شمع مشتاقم  به جان

باری بیا گر آه خود با ناله سودا می کنی

ای غم بگو از دست توآخر کجا باید شدن

در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا میکنی

ما شهریارا بلبلان دیدیم بر طرف چمن

شور افکنو شیرین سخن اما تو غوغا میکنی

بحجت تبریزی

ناله ناکامی *

برو ای ترک که ترک توی ستمگر کردم

حیف از آن عمر که پای تو سر کردم

عهدو پیمان تو با ماو وفا با دگران

ساده دل من که قسم های تو باور کردم

به خدا کافر اگر بود به رهم آمده بود

زآن همه ناله که من پیشه تو کافر کردم

تو شدی همسر اغیارو من از یارو دیار

گشتم آوارهو ترک سرو همسر کردم

زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی

که من از خارو خس بادیه بستر کردم

درو دیوار به حال دل من زار گریست

هر کجا ناله ناکامی خود سر کردم

در غمت  داغ پدر دیدم و چون درر یتیم

اشک ریزان هوس دامن مادر کردم

اشک از آویزهی گوش تو حکایت میکرد

پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم

پس از این گوش فلک نشنود افغان کسی

که من این گوش به فریادو فغان کر کردم

ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در

دیده حلقه صفت دوخته به در کردم

شهریارا به جفا کرد چو خاکم پا مال

آنکه من خاک رهش را به سر افسر کردم

بحجت تبریزی

 

کافر نامه *

دگر فریاد ها در سینه ی تنگم نمی گنجد
دگر از فرط می نوشی میم مستی نمی بخشد
....
من اینک ناله ی نی را خدا خوانم
من آن پیمانه ی می را خدا خوانم
....
شما ای مولیانی که می گویید خدا هست؟!
و برای او صفتهای توانا هم روا دارید!
بگویید پس بفهمم
چرا اشک مرا هرگز نمی بیند؟
چرا ناله های قلب مرا هرگز نمی شنود؟
"عجب بی پرده امشب من سخن گفتم؟!!!!"

خداوندا ...

اگر در نعشه ی افیون از من مست گناهی سر زد ببخشیدم
ولی نه؟!

چرا من روسیه باشم؟
چرا قلاده ی تهمت مرا در گردن آویزد؟
شب است و ماه میتابد
ستاره نقره می باشد
و گنجشک بر لبان هوس انگیز زنبق می زند بوسه
من اما سرد و خاموشم

خداوندا ...

تو در قرآن جاویدت هزاران وعده ها دادی
تو می گفتی که نامردان بهشت را نمی بینند
ولی من دیده ام
که نامردان به از مردان
از خون جوانها، کاخها ساختند
تو میگفتی اگر اهریمن شهوت
بر انسان حکم فرماید
من او را مغلوب و با صلیب خویش مصلوب خواهم کرد!
ولی من دیده ام
چشمان شهوت ران فرزندی که بر اندام لخت مادرش دزدانه می لغزد!
برادر نیمه شب از آغوش خواهر کام می گیرد..!!
پس...قولت!
اگر مردانگی این است
به نامردی نامردان قسم
نامرد نامردم اگر دستی به قرآنت بیالایم!

خداوندا ...

اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
"غرورت را"
غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی ...
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمی گویی!

خداوندا ...

اگر در روز گرما خیز تابستان تنت را بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت را بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری ان طرف ترعمارتهای مرمرین بینی
واعصابت برای سکه ای این سو ان سو در روان باشد
شاید هر رهگذر از درونت با خبر باشد
زمین و آسمان را کفر می گویی
نمی گویی!

خداوندا !

اگر روزی بشر گردی
زحال بندگانت با خبر گردی
پشیمان می شدی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت از انجا بودنت
از اینجا بودنت

خداوندا !

تو خود سلطان تبعیضی، تو خود فتنه انگیزی، اگر در روز خلقت مست نمی کردی،
یکی را همچو من بدبخت؛ یکی را بی دلیل آقا نمی کردی ..! جهانی را اینچنین غوغا نمی کردی ...............

خداوندا ...

تو میگفتی که زنا زشت است و من دانم که عیسی زاده طبع زنازاد خداوندیست، پس تو با مریم زنا کردی چرا؟!
خداوندا ...
اگر مردانگی این است، به نامردی نامردان قسم، نامرد نامردم اگرروزی نمازت را به جا آرم اگر دستی به قرآنت بیالایم ...!

خداوندا !

شب است و ماه می رقصد، ستاره نقره می پاشد، نسیم پونه ها ز لبهای هوس انگیز زنبق بوسه می گیرد، نه کس از قلب من چنگ می سازد ، نه کس بر قلب من سنگ می ساید

ولی من تلخ می گویم .......

اس ام اس سری دوم

عیدتان مبارک

 

 

 

با سلام و خسته نباشید  

فرا رسیدن عید فطر را به همه شما عزیزان تبریک عرض میکنم 

 

 

گلم دوستت دارم 

 

 

اس ام اس های بدونه مشخصات فرستنده 

 

شمع اگر پروانه را سوزاند خیر از خود ندید...آه عاشق زود گیرد دامن معشوق را

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

فریاد مردمان همه از دست دشمن است..... فریاد من از دل نامهربان دوست

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

یکی می پرسد : اندوه تو از چیست؟ سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه می نویسم: برای آنکه باید باشد و نیست....

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

ز چشمت اگر چه دورم هنوز....پر از اوج و عشق و غرورم هنوز

اگر غصه بارید از ماه و سال....به یاد گذشته صبورم هنوز

شکستند اگر قاب یاد مرا.....دل شیشه دارم بلورم هنوز

سفر چاره دردهایم نشد..... پر از فکر راه عبورم هنوز

ستاره شدن کار سختی نیست.... گرشتم ولی غرق نورم هنوز

پر از خاطرات قشنگ توام.....پر از یاد و شوق و مرورم هنوز

ترا گم نکردم خودت گم شدی......من شیفته با تو جورم هنوز

اگر جنگ با زندگی ساده نیست.....در این عرصه مردی جسورم هنوز

اگر کوک ماهور با ما نساخت.....پر از نغمه پک و شورم هنوز

قبول است عمر خوشی ها کم است.....ولی با توام پس صبورم هنوز

مریم حیدرزاده

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

نردبان این جهان ما و منی است.....عاقبت این نردبان افتادنی است

لاجرم آنکس که بالاتر نشست 

استخوانش سخت تر خواهد شکست

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

ساقه شکستن ، قانون طوفان است. تو نسیم باش و نوازش کن

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

سکوت سرشار از ناگفته هاست و ناگفته ها پر بهاترین داشته هاست.

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

دوره ارزانیست ... شرف اینجا ارزان ... تن عریان ارزان ... آبرو قیمت یک تکه نان ... و دروغ از همه چیز ارزانتر ... و چه تخفیفی خوردست ، قیمت هر انسان!!

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

چه کنم ؟چاره کجاست؟ سهم من دردل این ویرانی یک سبد بی تابی است غم من تا به گل لاله سرخ دوشقایق باقیست دیده ام بارانی است کاش آنجا که دل از عشق سخن ها میگفت قلب ها ست نبود کاش دراین دل تنگ مهردربند نبود...

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی! چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !چه کودکانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی ! چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه! من سوختم...

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

 

 ashkashkashk

 

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ... خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد ! خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ... خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد !

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

آسمان وقف نگاهت گل من، ‌مانده ام چشم به راهت گل من، هر کجا هستی و باشی گویم، که خدا پشت و پناهت گل من...

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

سرنوشت تصمیم میگیرد که تو در زندگی با چه کسی ملاقات کنی اما تنها قلب توست که می تواند تصمیم بگیرد چه کسی در زندگی تو باقی میماند.

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

مهم نبوده سوختنم، دور از تو پرپر زدنم، مهم تو بودی عشق من، نه قصه شکستنم، به افتخار عشق تو میگم که بازنده منم...

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

خیلی سخته اون که میگفت واسه چشات میمیره، بره و دیگه سراغی از تو و نگات نگیره، خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی، اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی، خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی، وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی، خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره، ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره...

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.  

ashkashkashk 

 

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.   

بخاطر تو قلب پر از کینه ام را پر از لطف و صفا می کنم

بخاطر تو همسفر باد می شوم و به دنبال تو می آیم

بخاطر تو هزاران ماهی سرخ را در دریای عشقت رها می کنم

بخاطر تو لحظات پایانی عمر را از نو آغاز می کنم

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کُند بشه! نه این که هیزمش زیاد باشه . تبر ما انسانها باورهامونه نه آرزوهامون

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

آنقدر دلت پر بود که با شکافتنش دنیایی لرزید ، دل من نیز پر بود ، وقتی شکست ، سکوتی کرد که به دنیایی می ارزید

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

چشای پرستو بی اشک میمیره صدای قناری بی تو میگیره اگه تو نباشی پیشم عزیزم هر چی شادیست توی قلبم میمیره آسمون عشق پوسیده می شه هوای عشق مه الوده می شه

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

 

ashkashkashk 

 

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

خود را به که بسپارم

وقتی که دلم تنگ است

پیدا نکنم همدل

دلها همه از سنگ است

گویا که در این وادی

از عشق نشانی نیست

گر هست یکی عاشق

آلوده به صد رنگ است

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

به پندار تو:

جهانم زیباست!

جامه ام دیباست!

دیده ام بیناست!

زیانم گویاست!

قفسم طلاست!

 به این ارزد که دلم تنهاست؟

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

نمی دانم چرا ما انسان ها عادت داریم آبی وسیع آسمان را رها کنیم و جذب آبی کوچک چشمانی شویم که عمقی ندارد با اینکه می دانیم روزی بسته خواهد شد اما آسمان کی بسته خواهد شد

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

امشب به سوگ ارزوهایم نشسته ام و در غم نبودنت اشک فراق می ریزم...

امشب شمع حسرت ارزوهای بر باد رفته ام ذره ذره اب میشود...

امشب برای مرگ ارزوهایم لباس سیاه پوشیده ام ...

کاش امشب کسی برای عرض تسلیت به خانه دلم می امد...

کاش امشب تو بودی و دلداری ام میدادی و دفتر کال ارزوهایم را ورق میزدی ...

اما...اما افسوس که تو نیستی و زندگی بی تو قشنگ نیست 

 

 .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

ashkashkashk 

 

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.    

 

ashk 

 

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.      

ashk 

 

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.  

 

ashk

 

 

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

 

ashkashkashk 

اگه نباشی من میمیرم.......!

 

دوست دارم گلم برگرد

 

 

قسمت نشد ببینمت ،خدانگهداری کنم
فرصت نشد بمونم و از تو نگهداری کنم
گفتم اگه ببینمت دل کندنم سخته برات
اگه یه وقت بگی نرو
رفتن پر از درده برام
گفتم صداتو نشنوم
ندیده از پیشت برم
پشت سرم زاری نکن
چی کار کنم مسافرم...من میرم ولی باز ،تو بدون همیشه

یاد تو از خاطر من، فراموش نمیشه
گل من خوب می دونی،
بی تو تک و تنهام عزیزم
اگه تو نباشی می میرم....نامه رو تا تهش بخون
گریه نکن طاقت بیار
نامه رو خط خطی نکن
دو جمله رو هم دووم بیار
باور نکن یه بی وفام
نامه میذارم و میرم
نه ،
قسمت زندگی اینه
به کی بگم مسافرم...درد من از تو دوریه
تو لحظه های بی کسیم
قشنگی قسمت ماست
که ما به هم نمی رسیم.......من میرم ولی باز ،تو بدون همیشه
یاد تو از خاطر من، فراموش نمیشه
گل من خوب می دونی،
بی تو تک و تنهام عزیزم
اگه تو نباشی می میرم....همیشه زنده می مونه با یاد تو ترانه هام
منو ببخش اگه بازم ، اشکام چکید رو نامه هام
دیگه تموم شد فرصت ، خاطره هام پیشت باشه
تموم خاطرات خوش ، خدانگهدارت باشه........

گلم همیشه منتظرم با لبخندت شادم کنی

اس ام اس سری اول

خیلی منتظرت موندم

 

سلام  

 من بازم با یک آپ جدید اومدم

این بار اس ام اس های شما که به موبایل وایمیل من ارسال کردین البته قرار بود تو وبلاگ قبلیم بزارم ولی مثل این که قسمت این وبلاگ شد

اس ام اس های بانو – م از یزد 

هنوز در به در کوچه های خاطره ام

 هنوز اسم تو مانده گوشه حنجره ام

هنوز مثل نخستین نگاه عاشق تو

 در انحصار غم عشق در محاصره ام

 

به بزرگترین عشق در کوتاه ترین جمله ی ممکن به روی لطیف ترین گل سرخ برای تو بهترین کس دنیام می نویسم دوستت دارم  

 

با اینکه می دانم دوست داشتن گناه است دوستت دارم

با اینکه می دانم پرستش کار کافر است می پرستمت

با اینکه می دانم آخر عشق رسوایی است عاشقت می شوم

پس گناهکارم ، کافرم ، رسوایم ولی همچنان دوستت دارم

  

اس ام اس های امیر – 2000 از تبریز  

 همان طور که شاپرک ها نمی توانند دشت آبی اسمان را از یاد ببرند من هم چشمان زیبایت را نمی توانم فراموش کنم . تصویر زیبایت نه تنها در ذهنم بلکه در قلبم جای دارد ، ای کاش بدانی قصر آرزوهایم را در ساحل چشمانت ساخته ام تا قلب مهربانت مداوایی باشد برای عشق پاک و مقدسم .

 

 خواستم با تو باشم نخواستی ، خواستم مونس و یارت باشم نخواستی ، خواستم برای همیشه در کنارت باشم نخواستی خواستم هم گام و هم نفس روز های تنهایی ات باشم نخواستی ، خواستم پذیرای نگاه مهربانت باشم نخواستی ، خواستم قلبم را به یادگار تقدیمت کنم باز هم نخواستی نخواستی ، هیچ کدام را نخواستی و نخواستی

  

 دوستت دارم عزیزم خیلی خیلی خیلی ، خیلی ها میگن اگه به معشوقت زیاد بگی دوستت دارم اون زود تو را از یاد می بره و به کس دیگری عشق می ورزد، ولی من به تو اطمینان دارم پس دوستت دارم  

 

NG

 

 

ایمیل از پریا خانم از ؟ 

دست از سر ما بردار ، کنار تو نمی مونم

یه روز می گفتم عاشقم ، اما دیگه نمی تونم

تقصیر هیچکس دیگه نیست ، قصه ی ما تموم شده

حیف همه خاطره ها ، به پای کی حروم شده

دروغ می گفتی که ، برم از بی کسی دق می کنی

اشکاتو باور ندارم ، بی خودی هق هق می کنی

یادم می افته لحظه ای که دست تو رو شد برام

قسم می خوردی پیش من که جز تو عشقی نمی خوام

دست خودم نیست که دیگه هیچکسی باور ندارم

این چیزا تقصیر توه تلافیشو در می یارم

  

نمی دانم چه حسی هست این عاشقی؟

وقتی می نشینم ، وقتی راه می روم ، وقتی می خوابم دوستت دارم

وقتی صدایی می اید دوستت دارم ، وقتی سکوت است دوستت دارم

چه می کنی با من که چنین راحت همیشگی شده ای ؟

  

هیچ چیز سخت تر از انتظار نیست ، آن هم انتظار لحظه ای که یک آشنا صدایت کند و به تو بفهماند که دوستت دارد اما هر چقدر که انتظار هم سخت باشد به آن لحظه زیبا می ارزد ، پس انتظار می کشم تا آن لحظه زیبا نصیبم شود .

  

ایمیل از سارا از تبریز 

توی زندگی بعضی چیز ها بزرگ ، بعضی چیز ها کوچک ، بعضی چیز ها ساده و بعضی چیز ها مهم هستند:

بزرگ مثل عشق

کوچک مثل غم

ساده مثل من

مهم مثل تو ...

  

چرا رو نقاشی ها بی خودی سایه می زنی

این همه حرف خوب داریم حرف گلایه می زنی

اگه منو دوست نداری اینو راحت بهم بگو

چرا با حرفات و نگات بهم کنایه می زنی

اینم از خودم

زندگی مثل بازی شطرنج میمونه اگه بلد نباشی همه می خوان یادت بدن ولی وقتی که یاد گرفتی همه می خوان شکستت بدن

شما دوستان هم اگه میخواهین اس ام اس هاتون یا مطالبتون به اسم خودتون تو این وبلاگ ثبت بشه میتونین مطالبتون رو به

 شماره 09369495191

 و یا به

 ایمیل DELAK2020@YAHOO.COM  

 ارسال کنین

غم تنهایی

 گلم خیلی تنهام  

 من امشب آه می کارم

غمی سنگین میان سینه ام دارم

من امشب بی تو می مانم

من امشب از تو می نالم

سوالی از تو من دارم

چرا اینگونه بیتابم ؟

مگر با ما تو بد کردی ؟

یا خطایی در وفا کردی ؟

من ان دم که نیازم را

به چشمان تو میگفتم

غروری در درونت بود

که من آن را نمیدیدم

نگاهم را دمی ای گل

لب سرخ تو میدزدید

به چشمانت نظر کردم

دمی دیدم که میخندید

چنان مست تو می گشتم

که یک دم سینه می لرزید

نگاهی چون غزل داری

تو دردی در دلت داری

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

دم آخر که میرفتی

نگاهت اعترافی کرد

قسم خوردی که می آیی

قسم خوردی که می مانی

ولی من تلخ می گویم

غروری در درون داری  

 

(Y (1

ای کاش. . . . . . . .

ای کاش می توانستم باران باشم  تا تمام غمهای دلت را بشویم ...  

ای کاش می توانستم ابر باشم  تا سایه بانی از محبت برویت می گسترانیدم  

ای کاش می توانستم اشک باشم تا هرگاه که آسمان چشمت ابری میشد باریدن میگرفتم  

ای کاش می توانستم خنده باشم تا روی لبانت بنشینم و غنچه بسته لبانت را بگشایم 

 ای کاش می توانستم یک پرنده باشم و پر می گشودم و تا دور دست ها در کنار تو پرواز می کردم  

و ای کاش سایه بودم تا نزدیک ترین کس به تو می شدم... 

 آری ای کاش سایه بودم تا همیشه و همه جا همراه و هم قدم با تو .